صفحه 406
مسئله 115- يكى از گناهان بزرگ در اسلام كه قرآن آن را در حدّ كفر مىداند،
تعليم سحر و تحصيل و به كارگيرى آن است، و اگر اجرتى براى تعليم و يا به كارگيرى
آن بگيرد، در حكم ميته و حرام است و مالك نمىشود، و آن
اقسامى دارد و كلّيۀ اقسام آن حرام است، چه مضر براى ديگران باشد نظير تفرقۀ بين
زن و شوهر، يا نافع براى ديگران باشد نظير ايجاد محبّت بين زن و شوهر، و چه تصرّف
در جسم يا جان يا مال كسى باشد نظير ايجاد عداوت بين دو نفر يا دلسرد نمودن كسى
را از كارش، و يا گرهانداختن در كسب و كار و امثال اينها، و چه تصرف، نباشد، نظير
احضار ارواح يا اجنّه و يا خواب مغناطيستى براى تجسّس از كار كسى و يا خواندن
افكار بهواسطۀ آنها.
مسئله 116- تعليم و تحصيل و به كارگيرى رمل و اسطرلاب و علم طلسم و احضار
ارواح و اجنّه و فرشته و خواب مغناطيسى و شعبده و كلّيۀ علوم غريبه حرام است، گرچه براى تفحّص و
تجسّس نباشد.
مسئله 117- هیچکدام از علوم غريبه حجّيت ندارد و چيزى بهواسطۀ آن اثبات
نمىشود، گرچه بهواسطۀ آنها يقين حاصل شود، زيرا يقينى حجّت است كه از راه متعارف
پيدا شود.
مسئله 118- توبۀ ساحر همان پشيمانى از گذشته و دست برداشتن از اين گناه زشت و بزرگ است، و چه
بسيار خوب است كه بهواسطۀ بطلان سحر از ديگران و يا از راه ديگر، جبران خسارت
كند، ولى اگر آثار سحر او باقى است، چنانچه مىتواند خودش يا ديگرى بايد آن سحر را
باطل نمايد، همانگونه كه اگر به گوش كسى كه سحر شده، رسيده باشد، بايد او را
راضى كند و اگر راضى نشد، توبۀ تنها كفايت مىكند.